در دنیای امروز، بازاریابی در قلب نوعی تحول و انقلاب واقع شده است. دریایی از تغییرات و تحولات که جوش و خروش آن در مرکز کاربردهای بازاریابی بوقوع میپیوندد. اما هدف نهایی و مقصد این تحولات کجا خواهد بود و آینده چه سرنوشتی را برای صنعت مارکتینگ رقم خواهد زد؟
مسلماً هیچ کس به وضوح از پاسخ این سوال آگاهی ندارد. با این حال، من میتوانم در اینجا به پیشبینی دو فاکتور مؤثر بپردازم که در آینده بطور فزایندهای از اهمیت حیاتی در به انجام رسانیدن مطلوب کارهایمان برخوردار خواهند بود. این دو عامل عباتند از: تحلیل و یکپارچگی.
در شرایطی که بازاریابی دیجیتال روز به روز از محبوبیت بیشتری در میان همگان برخوردار میگردد، گروهها و تیمهای بازاریابی به سرعت با انبوهی از دادهها مواجه میشوند. از این رو و بمنظور تشخیص نشانههای راهنما در میان این موج عظیم، ما به توانایی در زمینه تجزیه و تحلیل نیاز خواهیم داشت.
در شرایطی که بازاریابی دیجیتال روز به روز از محبوبیت بیشتری در میان همگان برخوردار میگردد، گروهها و تیمهای بازاریابی به سرعت با انبوهی از دادهها مواجه میشوند. از این رو و بمنظور تشخیص نشانههای راهنما در میان همچنین بطور همزمان انتظار می رود که یکپارچگی نیز بتواند با روندی رو به رشد، نقش ضروریتری را در موفقیت تلاشهای بازاریابی ایفا نماید. برای رسیدن به این هدف لازم است تا در شرایط کنونی، پیامی که توسط یک برند منتقل میگردد، بتواند بطور یکپارچه از مرز کانالهای موجود(چه بصورت آنلاین و چه آفلاین) عبور نماید. بعلاوه، تیمهای بازاریابی میبایست در سطح کلان نیز بطور یکپارچه و هماهنگ با هم عمل نمایند و لازم است تا سقفها کوتاهتر شوند تا نزدیکی و مجاورت بیشتری حاصل گردد. بعنوان نمونه، یکپارچگی و تلفیق فعالیتهای فروش و بازاریابی از نخستین گامهای حیاتی برای دستیابی به موفقیت کوتاهمدت و نیز بلند مدت بشمار میرود.
نکته جالب توجه در این زمینه این است که نتایج حاصل از وبینار (سمینار اینترنتی) Aprimo که هفته گذشته برگزار گردید، مجدداً لزوم تجزیه و تحلیل و یکپارچگی در کنار یکدیگر را تأئید نمود.
این وبینار یک ساعته با میزبانی مشترک انجمن بازاریابی امریکا(AMA)، به معرفی دو چهره به نامهای جیم کاودو مدیر ارشد بازاریابی روابط در شرکت بینالمللی مسابقات موتورسیکلت/اتومبیل رانی (ISC) و مایک مالک مدیر تجارت الکترونیک در شرکت کداک ایستمن پرداخت. طی چندین سال اخیر، هر دو شرکت ISC و کداک تلاش نمودهاند تا استراتژیهای بازاریابی خود را با هدف مشارکت با مشتریان از طریق کانالهای دیجیتال مختلف سازگار نمایند و جیم و مایک به توصیف چگونگی تاثیرگذاری رویکرد بازاریابی دیجیتالی آنها بر روند برقراری ارتباط با مشتریان پرداختند.
طی جلسه مذاکره، جیم بر اهمیت فراوان و لزوم یکپارچگی و تحلیل دادهها در راستای درک رویکردهای ارائه شده توسط مشتریان و سپس به کارگیری نگرشهای آنان در تنظیم کمپینهای مورد استفاده در بازار تأکید نمود.
وی در این زمینه اظهار نمود: “شما باید بطور واقعی بر آغاز بکارگیری روش تفکر تحلیلگر خود سرمایهگذاری نمایید. من حقیقتاً معتقدم که این امر آینده بازاریابی را رقم خواهد زد. در این زمینه، در اختیار داشتن ذهنهای تحلیلگری که قادر باشند به تفکر عمیق درباره دادهها و ارزش ارائه بینشها و انجام پژوهش بر روی نتایج حاصل از کمپین تبلیغاتی بکار رفته، پرداخته و نیز به فراهم آوردن زمینه برای اخذ تصمیمات آتی کمک نمایند، امری ضروری میباشد.”.
طی جلسه مذاکره، جیم بر اهمیت فراوان و لزوم یکپارچگی و تحلیل دادهها در راستای درک رویکردهای ارائه شده توسط مشتریان و سپس به کارگیری نگرشهای آنان در تنظیم کمپینهای مورد استفاده در بازار تأکید نمود.
بعلاوه، مایک توضیح داد که چگونه یکپارچگی نقشی محوری در بازاریابی B2B و نیز B2C شرکت کداک ایفا نموده است. چندین سال قبل شرکت بدین نتیجه دست یافت که روشها و اقدامات آنان در زمینه بازاریابی در بسیاری از سیستمها و فرآیندهای ناسازگار و ناموفق بصورت جزئی و ناقص بکار گرفته شده است. در نهایت، این نتیجه بدست آمد که هزینههای لازم بسیار بالا بوده و زمان زیادی برای انجام فرآیندهای تکراری ای تلف شده است که قابل تسهیم و مشارکت نیز نبوده اند.
مایک در این زمینه چنین توضیح میدهد که: “توانایی بکارگیری و اداره دادهها و تسهیم آنها در میان تمامی بازاریابان بمنظور درک میزان بازده کاری یک کمپین و چگونگی مراحل بعدی، در حقیقت نکته کلیدی در فعالیت ما محسوب میگردید.” گذشته از آن، این یکپارچگی و اتحاد به استانداردسازی پیام موردنظر کمک نمود تا طبق اظهارات مایک، یک برند بتواند در رابطه با هر پیام مورد نظر، به نحوی مثبت منعکس گردد.
بی شک جهانی قدرتمند و نوین در خارج این چارچوبها نهفته است. اما امروزه لازم است تا بازاریابان از شجاعت لازم برخوردار بوده و نحوه سرمایهگذاری بر روندهای کنونی را در راستای دستیابی به تحلیل و یکپارچگی رو به رشد بیاموزند.
در نهایت جیم چنین نتیجهگیری نمود که: “آینده در حال، واقع شده است. ما بایستی از آمادگی لازم اما هوشمندانه برای پیشروی همزمان با سرعت بازاریابی برخوردار باشیم که با بازاریابی تاثیرگذار و در عین حال انعطاف پذیر همراه باشد. و همچنین توانایی اتخاذ سریع تصمیمات را داشته و تنها با این جمله که “ما کار خود را با این روش انجام دادهایم”، کیفیت کارمان را پایین نیاوریم. زیرا بازار و مشتریان، هرگز بازاریابانی را که عقب تر از زمان خود گام برمیدارند، نپذیرفته و تحمل نخواهند نمود.